loading...

آئین مستان

متن روضه شب عاشورا زبان حال حضرت زینب,متن روضه شب دهم محرم,متن روضه امام حسین,متن روضه شب عاشورا امام حسین,متن روضه شهادت امام حسین,روضه حضرت زینب,شب عاشورا

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1757 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1294 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 697 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 635 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3495 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3825 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3679 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7266 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4953 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4373 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5540 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 582 زمان : نظرات (0)

 حاج حسن خلج

 

داری میری پناه من، خدا نگهدارت

رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت

یه قرارایی داشتیم با هم حسین

رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت

این دم آخر نذار به قلبم آرزوتو

سرت رو بالا بگیر، تا ببوسم گلوت رو

شب عاشوراست،اجازه دارم روضه بخونم،امام زمان  من رو ببخشه

انگشترت رو داداش،بذار پیشم بمونه

اگه ببری فردا،تو دست ساربونه

پیغمبر اكرم هر وقت حسین رو میدید،از نوك پا تا موهای سر ابی عبدالله رو غرق بوسه میكرد،سئوال میكردند یا رسول الله این چه كاری است شما با این آقازاده میكنید؟مینشست گریه میكرد،میفرمود:دارم محل شمشیرها و نیزها و تیرها و دشنه ها و سنگا رو میبوسم. یازهرا بی بی جان چی شد سفارش فرمودید فقط زیر گلو رو ببوس،دلیلش رو گمان كنم به خود زینب هم نگفته فاطمه،فقط بی بی فاطمه سلام الله علیها فرمود:زینب جان خواست بره،وداع آخربود،علامتش اینه،پیراهن كهنه رو ازت میخواد،پیران رو كه خواست یادت باشه زیر گلوش رو ببوسی،دلیل این بوسه برا زینب روز عاشورا معلوم شد،از بالای تل زینبیه نگاه میكرد،دید ملعون وارد گودال شد،هر كاری كرد....حسین......

داداش تو رو قسم میدم، به چادر زهرا

زینبت رو تنها نذار،تو این بیابونا

نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون

داری میری پس لااقل این كارو بكن

خودت بیا و وا كن،خلخال و از پاهامون

خودت این كارو بكن،...حسین...

نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون

خودت بیا و وا كن،خلخال و از پاهامون

اسیر شدن برا من،كشته شدن برا تو

اینا كبود میكنند،صورت بچه ها رو

یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت

هر وقت نگات میكرد میزد زیر گریه

یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت

اما

كاشكی به جای پیروهن،كفن برات میدوخت

دستای ذوالجناح و محكم گرفت سكینه

برای آخرین بار،میخواد رو پات بشینه

هرچی زد به ذوالجناح دید حركت نمیكنه،ذوالجناح چرا من رو ازاین زن و بچه دور نمیكنی؟با سر اشاره كرد آقا،چه جوری برم، یه نگاه كن ببین، كی دست و پام رو بسته،نگاه كرد دید نازدانه، رو خاك ها نشسته، دید حالا كه صداش نمیرسه،تو این این ضجه ها و ناله ها،هر كی یه چیزی میگه،حنجره سوخته از شدت عطش،راهی براش نمود،رفت دستای ذوالجناح رو بغل گرفت،همین كه ابی عبدالله یه نگاه كرد،با اشاره گفت:بابا بیا پایین میخوام دورت بگردم، عزیز دلم بذار برم،گفت نمیشه، از اسب پیاده شد، رو خاك ها نشست حسین، آغوشش رو باز كرد،یعنی نازنین بابا،بیا تو بغلم بابا، بیا ببوسمت بابا، بیا بابات رو بو كن بابا، همین كه حسین رفت دختر رو بغل بگیره،یه وقت دید سكینه دستاش رو گذاشت رو سینه ی بابا،بابا رو هُل داد عقب،گفت:بابا میخوای بری برو، قید بوسه رو زدم، دیگه نمیخوام بغلم كنی،دیگه نمیخوام رو پاهات بنشونی من رو،دیگه دلم نمیخواد ببوسی من رو،چه شد عزیز دلم؟ تو من رو از اسب پیاده كردی،گفتی بیا بغلم كن، حالا میگی نمیخوام،آروم بی جوهر،یه طوری كه فقط خودش و بابا بشنوند،صدا زد بابا دلم لَك زده یه بار دیگه بغلم كنی،بابا جگرم پاره پاره است میدونم بری دیگه بر نمیگردی،بابا خیلی دلم میخواست یه بار دیگه دست رو سرم بكشی، خیلی دلم میخواست یه بار دیگه ببوسمت،خُب چیه؟پس چرا؟گفت: الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شكاف پرده ی خیمه داره نگاه میكنه، دلش هوا باباش رو میكنه، او دختر یتیمه،بابا برو یه جای دیگه تلافی میكنم، تلافی موند برا كجا؟ نیمه های دل شب اومد تو گودال،نیزه ها رو كنار زد، صورتش رو گذاشت رو سینه ی بابا، روای میگه دیدم دست ابی عبدالله، اومد دور گردنش....حسین.........

روضه شهادت امام حسین (ع) - داری میری پناه من، خدا نگهدارت - حاج حسن خلج 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4289 زمان : نظرات (0)

حاج حسن خلج

 

 

رفتم از کوی تو و پیش تو جامانده دلم

پیش تو مانده و از سینه جدا مانده دلم

گفتم اسباب سفر جمع کنم با دقت

زینب جان مگه چیزی مونده بود جمع کنی؟ هر کی یه چیزی زده زیر بغلش داره از یک جایی فرار میکنه،تو کوفه وقتی زن خولی نصف شب از خواب بلند شد دید خونه اش نورانیه،اومد توی مَدبَخ سر ابی عبدالله رو پیدا کرد دیوونه شد سر ابی عبدالله و بغل کرد ،دوید تو خیابون و کوچه،هی داد میزد میگفت:مردم شوهرم برام سر بریده آورده،یه مرتبه دید از هرخونه ای یه نفر بیرون اومد یکی یه پیراهن خون آلود دستش گرفته،یکی یه جفت گوشواره دستش گرفته،زنهای کوفه داد میزنند،چرا این سوغاتی ها اینقدر خون آلوده؟از همه جانسوزتر یه وقت دیدن یه خانمی دوید،یه گهواره چوبی زیر بغلشه

گفتم اسباب سفر جمع کنم با دقت

راه افتادم و ای وای که جا مانده دلم

میخوام آتیشت بزن،حاضری یانه؟

خداحافظ ای برادر زینب

به خون غلطان در برابر زینب

خداحافظ ای برادر زینب

همه رفتند و شدم تک و تنها

خدا را چه سازم در این دل صحرا

خداحافظ ای برادر زینب

ببین دشمن

غیرت الله بلند شو،بلند شو

ببین دشمن حرمت تو شکسته

خیمه هات رو بردن حسین..،خوابیدی؟

ببین دشمن حرمت تو شکسته

ببین دست خواهر تو ببسته

چون چاره نیست میروم و میگذارمت

ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت

 

خداحافظ ای برادر زینب

دانلود روضه وداع حضرت زینب (س)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1905 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن

چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا

چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا

تمام دشت را زینب به خون آغشته می بیند

مگر باران خون می بارد از عرش خدا فردا

برادر دل گواهی می دهد امشب شب قدر است

اگر امشب شب قدر است، قرآن ها چرا فردا...

همه در جامه احرام دست از خویشتن شستند

شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا

ببین شش ماهه ات بی تاب در گهواره می گرید

علی از تشنگی جان می دهد امروز یا فردا

ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را

همانانی که می افتند زیر دست و پا فردا

برادر وقت جان افشانی عباس نزدیک است

قیامت می شود وقتی بگوید یا اخا فردا

برادر خوب می خواهم ببینم روی ماهت را

که می ترسم فراموشت کنم بر نیزه ها فردا

آخه روی نیزه ها قیافه به هم ریخته بود، صورت و شمایل  به هم ریخته بود؛ یه نکته بگم.....

چراغ چشم هایش زیر نعل اسب ها می سوخت

حسین.....

به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می مانم

تمام هستی من، می روی بی من کجا فردا

سید بن طاووس نوشته: شب عاشورا شاید نزدیک غروب آقا اندکی خوابش برد، زینب کنار برادر نشسته، فرمود: زینب جان، الان خواب پیغمبر و بابا و فاطمه زهرا و حسن مجتبی رو دیدم، چیزی نمونده بیای پیش ما، وقتی زینب شنید: شروع کرد به صورت لطمه زدن، فریاد زد، گریه کرد، امام حسین فرمود: آرام باش خواهرم، فردا یه وقت زینب صدا زد: صبر کن عزیز دلم، شب شد، همه رو جمع کرد، حمد خدا کرد، اما بعد، یاران و یارانی بهتر ازشما نمی شناسم، بهتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم،‌ خدا به همتون خیر بده، شب شده اگه برید آبروتون نمیره، کسی شما رو نمبینه، همتون برید از اینجا، اینا فقط منو میخوان، منو با اینا تنها بزارید، اینا منتظراً من برم میدان، نعل تازه زدن، نیزه هاشون تیز کردن، تیر سه شعبه آوردن، اینا فقط منو منو میخوان، روز عاشورا هر کس با هرچی داشت زدی یکی با شمشیر، یکی با نیزه، یکی با تیر سه شعبه، بعضی ها با سنگ میزدن، اونا هم که چیزی نداشتن با لگد میزدن نا نجیب ها از هم سبقت می گرفتن..... امام حسین یه لحظه احساس کرد سینه اش سنگین شد،چشماش رو باز كرد، گفت:می دونی كجا نشستی، نانجیب گفت:می دونم، گفت:اسمت چیه، خود ملعونش رو معرفی كرد، ابی عبدالله فرمود: من كی هستم، گفت:تو حسین پسر علی و فاطمه، نوه ی پیغمبری، گفت: من رو میشناسی اومدی سر از بدنم جدا کنی، گفت: خوب می شناسمت، اما دنبال جایزه یزیدم. آقا فرمود:بلند شو، صرف نظر كن، من، دعا میكنم، واسطه میشم، خدا از سر تقصیرت بگذره، قربون این ارباب برم، از شمر هم میخواد دستگیری كنه، آقا فرمود: من كاری میكنم، كنار حوض كوثر بابام رو ببینی، گفت:من این همه راه اومدم كارت رو تموم كنم، فرمود:اگه قصدت اینه، یه جرعه آب به لبهام برسون، یه زخم زبونی زد، گفت: مگه نمی گی، بابات ساقی كوثره، برو از دست بابات سیراب شو.....

دانلود روضه شهادت امام حسین (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1274 زمان : نظرات (1)

حاج حسن خلج

شد آخر كار، خدا نگهدار

وعده ی دیدار ،كنار مادر

آقام  آقام آقام حسین

لبریز آهم،پشت و پناهم

ای بی سپاهم،هستی خواهر

 دست تو، از رو دل، برندار

نذار دلم رو غم بگیره

بعد این ،همه سال

آخه كی می خواد

 مارو از هم بگیره

حسین جان بیا تو یه كار برای من بكن من هم یه كار برای تو ،تا یادگاری بمونه

تو بیا و ،با دست خودت

محكمترش كن معجرم رو

تو می خوای برای من چیكار كنی زینب؟

من میرم، كه برات، بیارم

امانتی مادرم رو

میمیرم از غمت،میمیرم از غمت

داری میری داداش،مگه قرار نبود هرجا میری منم باهات بیام؟

من و اسیری،دل خسته میری

كه گرد پیری،پوشونده روت رو

لحظه ی آخر،گفته كه مادر

ببوسه خواهر،زیر گلوتو

من و دست كیآ میسپاری؟

كجا میری بدون زینب

هی میگفت خواهر رهام كن بذار برم

بخدا كه جدا نمیشم

از تو كه هستی جون زینب

كجا داری میری داداش مگه نمیبینی؟

لشكری، واسه كشتن تو

آماده كرده قتلگاه رو

سكینه جلوی خیمه ها

گرفته دست ذوالجناح رو

گفت بی بی سكینه:بابا باید بیایی پایین،اباعبدالله الحسین علیه السلام فرمودند:عزیز دلم با هزار سختی عمه جانت رو راضی كردم ،بذار برم. گفت:نمیشه

نهان از چشم طفلان آمدم

بچه هارو تو خیمه یه جوری سرگرم كردم،یواشكی اومدم بابایی،كار ت دارم

نهان از چشم طفلان آمدم ،تا بر تو ره گیرم

كه گیری در بغل یك بار دیگر دختر خود را

خواست همان معامله ای كه باز زینب كرده،از رو ذوالجناح خم شه،همونطور كه خم شد زینب زیر گلو رو بوسید،خم شه صورت دختر رو ببوسه و بره،گفت:بیا عزیز دلم،رفت عقب خانم سكینه،گفت: نه، باید بیایی پایین،رو خاكا بشینی، من اول یه دور دورت بگردم، اومد رو خاكها نشت ابی عبدالله، آغوشش رو باز كرد،نازدانه رو در آغوش بگیره،همین كه رفت جلو، سكینه كه صورتش غرق اشك بود،دستارو گذاشت رو سینه ی بابا، بابا رو هل داد عقب، عزیز دلم چه میكینی با من،مگه نگفتی بیام پایین بغلت كنم؟گفت:چرا. مگه نگفتی بیا پایین ببوسمت؟چرا،من كه پیاده شدم،چرا نمیای در آغوشم،آرام گفت:بابایی دلم برا بغل گرفتنت لك زده،پس بیا بغل بابایی بغلت كنم،بابایی میدونم بری دیگه بر نمیگردی،جیگرم لك زده یه بار دیگه ببوسمت،پس چرا نمیآی ببوسمت؟بابایی الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شكاف خیمه داره نگاه میكنه،ترسیدم دلش بسوزه،حسین..........

دانلود روضه شهادت امام حسین (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 11033 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

آی بمیرم، ای کاش یکی به جای دستای زینب چشمای زینب و می بست، این منظره ها رو نمی دید، آخ تا رسید کنار گودال قتلگاه، هر چی صدا زد، دادش جواب زینب و بده، حسین چشما رو باز نکرد، تا قسم داد حسین جان، جان مادرم، چشمای خون گرفته رو باز کرد، زینب برگرد برو به خیمه، می گه دیدم زینب داره می ره، اما عقب عقب می ره، هی به سر می زنه، هی فریاد می زنه، حسینم و دارن می کشند، أَمَا فِیکمْ مُسْلِمٌ؟ یه مسلمون بین شما پیدا نمی شه؟ آی بمیرم، نانجیب روی زینب و زمین زد، گفت:مگه نمی بینی حسین و دارن می کشند، گفت :کار حسین و زودتر تموم کنید، یه وقت زینب ببینه، سری به نیزه، اگه این روضه یه شب در سال جا داشته باشه بخونی امشبه، وقتی شام غریبانیه، بی بی زینب زیر این خیمه نیم سوخته ها خوابش برد، عجب خوابیدنی، خواب به چشمش اومد یا نه، بی بی بیهوش رو زمین اوفتاد، این بچه ها سرشون رو دامن بی بی، همه از حال رفتند، یه وقت در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها رو در خواب دید، مادر اومدی، اما دیر اومدی، یه جمله رو می خوام عرض کنم، گفت زینب جان، من از صبح اینجا بودم، خودم همه ی منظره ها رو دیدم، اونوقتی که می خواست سر از بدن حسین جدا کنه، سر رو دامن خودم، هر چی فریاد زدم، بُنَیَّ،

 

حدود ساعت سه، من عقیله دختر حیدر

چنان مرغی که پرپر می زند، بر خاک و خاکستر

حدود ساعت سه، من پریشان آمدم با سر

ولی مثل همیشه باز از من زودتر مادر

حدود ساعت سه، دیدمت بر خاک و خاکستر

ولی عریان نه پیراهن نه عمامه، نه انگشتر

 

آنطرف از دور دیدم سارقی کرده کمین

 چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها

جا گرفته روی سینه آن سگ حار از قفا

می زند هی ضربه بر حنجر به خیلی چیزها

کاش تنها آن حرامی با گلویت کار داشت

می خورد این تیزی خنجر به خیلی چیزها

با قد خم مادرت آمد عیادت کرده ای یاد پهلو

یاد میخ در به خیلی چیزها

داخل گودال حالش را رعایت می کنی

چون که حساس است مادر به خیلی چیزها

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

شب عاشوراست امشب، کربلا غوغاست امشب

چه خبره امشب تو خیمه ها، آی، نوکرا، فدایی های ابی عبدالله، بیاید بریم تو خیمه، با حضورمون با ناله زدنمون، با گریه کردنمون امشب تسلای دل زینب باشیم، اینقدر زینب از دیدنتون خوشحال می شه، اینقدر سکینه خوشحال می شه، آخه صدای پای اسب ها می اومد می گفت عمه، لشکر برا کی داره می آد، تا صدای پای دو تا مرکب اومد، مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر، تا این دو تا اومدند به زینب خبر دادند، برا حسینت لشکر اومده، اینقدر زینب خوشحال شد، به حبیب که گفتند بی بی زینب از اومدن شما اینقدر خوشحال شده، شروع کرد گریه کردن، گفت:مگه من کیم؟ الحمدالله من باعث خوشحالی زینب شدم، آی کربلایی ها با ناله تون امشب دل زینب و خوشحال کنید، ناله بزنید یاحسین..........

 

که ای خفته خوش به بستر خون دیده باز کن

احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن

ای وارث سریر امامت، به پای خیز

ما را سوار بر شتر بی جحاز کن

 

دلی در خون نشسته دوست داری

بگو قلبی شکسته دوست داری

تو را ای عشق بی سر دوست دارم

مرا با دست بسته دوست داری

 

نه تنها تیر و تیغ وسنگ بوده

سر پیراهنت هم جنگ بوده

ولی شرمنده زینب دیر فهمید

که انگشتر به دستت تنگ بوده

دانلود روضه شب عاشورا زبان حال حضرت زینب (س) 

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 75
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 436
  • آی پی دیروز : 418
  • بازدید امروز : 1,455
  • باردید دیروز : 2,753
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 84
  • بازدید هفته : 22,432
  • بازدید ماه : 22,432
  • بازدید سال : 1,337,465
  • بازدید کلی : 19,843,293